خنده بازار 2015

چهار دعای برتر لحظه تحویل سال

اول دعا برای ظهور آن بی مثال

دوم تمام ملت بی ضرر و بی ملال

سوم رسیدن ما به قله های کمال

چهارم تمام جیب ها پر از پول ، اما حلال

عید نوروز مبارک .

.

.

.

خوش آن دمی که بهاران قرارمان باشد

ظهور مهدی زهرا بهارمان باشد . . .

عید تان مبارک باد

.

.

.

روزها نو نشده کهنه تر از دیروز است

گر کُند یوسف زهرا نظری ، نوروز است

لحظه ها در تپش تاب وتب آمدنش

آسمان چشم به راه قدمش هر روز است

اللهم عجل لولیک الفرج

 

کد پیشواز آهنگ بوی عیدی با صدای بنیامین : ۳۳۱۱۶۴۰

کد پیشواز آهنگ حاجی فیروز : ۵۵۱۸۵۲

کد پیشواز آهنگ تو نزدیکی با صدای علی اصحابی و فرزاد فرزین : ۲۲۱۱۳۹۷

کد پیشواز آهنگ بهار بهار با صدای ناصر عبدالهی : ۴۴۱۲۰۵

کد پیشواز آهنگ بهاران با صدای احمد آزاد : ۳۳۱۱۰۵۷

نحوه فعال کردن آهنگ پیشواز ایرانسل : کد مورد نظر را به شماره ۷۵۷۵ اس ام اس کنید.

ای همه همسایگان! زمزمه خوانی کنید
می‌رسد اسفند ماه، خانه تکانی کنید
ماه بلوغ زمین، ماه بلاغت رسید
مزرعه داران عشق! دانه فشانی کنید

اس ام اس خانه تکانی, اس ام اس طنز خانه تکانی

 اس ام اس خانه تکانی

دمت تو که مارو توی خونه تکونی دلت دور نریختی گرم . . .
منم سعی می کنم که زیاد جا نگیرم !

اس ام اس خانه تکانی, اس ام اس طنز خانه تکانی

 اس ام اس خانه تکانی

به مناسبت نزدیکی سال تحویل و خانه تکانی، لطفاً فراموش نفرمایید،

اگر خانه دلمان از یاد غیر خدا خانه‌تکانی نشود، شدیداً ول معطلیم.

اس ام اس خانه تکانی, اس ام اس طنز خانه تکانی

 اس ام اس خانه تکانی

دختر گلم یه دقیقه میای کارت دارم ؟!؟
دخترم خدا خیرت بده یه دقیقه بیا !
چه دختری دارم من ، مامان جان بیا یه دقیقه !
و سایر جملاتی نظیر آن چه گفته شد …
با توجه به نزدیک شدن به روزهای پایانی سال و با توجه به خطر جدی خونه تکونی ،
در صورت شنیدن هر کدام از این الفاظ توسط مادرتان
سریعا محل را ترک نموده (حتی شده از پنجره بپرین پایین) و ترجیحا تا ۱ هفته به محل مذکور مراجعه نفرمایید!!!
لطفا این اخطار را جدی بگیرید ، یکی جدی نگرفت تا الان ۴ تا فرش شسته !!!
شسته که میگماااااااااااا !!!

 

تو عید میوه ها گرون میشه ولی خب زیاد مهم نیست چون الان پیاز گرونه!

تو هم که نه سر پیازی نه ته پیاز پس به تو ههییچچ ربطی نداره …

.

.

.

من از فردا نمیام چیست؟

جمله ای که هر سال این موقع ها دانش آموزان به همدیگه میگن

بعد وقتی فرداش میری میبینی همشونم اومدن !

 

بقیه در ادامه مطلب...

برای مشاهده ادامه مطلب این پست اینجا را کلیک کنید

روزی بهلول بر هارون‌الرشید وارد شد

 

خلیفه گفت :

 

مرا پندی بده

 

بهلول پرسید :

 

اگر در بیابانی بی‌آب ، تشنگی بر تو غلبه نماید چندان که مشرف به موت گردی

 

در مقابل جرعه‌ای آب که عطش تو را فرو نشاند چه می‌دهی؟

 

هارون الرشید گفت :

 

صد دینار طلا

 

بهلول پرسید :

 

اگر صاحب آب به پول رضایت ندهد؟

 

هارون الرشید گفت :

 

نصف پادشاهی‌ام را

 

بهلول گفت :

 

حال اگر به حبس‌البول مبتلا گردی و رفع آن نتوانی

 

چه می‌دهی که آن را علاج کنند؟

 

هارون الرشید گفت :

 

نیم دیگر سلطنتم را

 

بهلول گفت :

 

پس ای خلیفه، این سلطنت که به آبی و بولی وابسته است

 

تو را مغرور نسازد که با خلق خدای به بدی رفتار کنی

می خواهمت …

 

این خلاصه تمام حرف های عاشقانه دنیاست

 

 

لحظه لحظه در دلم عشق‬ تو غوغا می کند

 

کی خدا رحمی به حال این دل ما می کند

 

 

 

 

(پای) رفته را میتوانیم برگردانیم

اما ‫‏دل‬ رفته را هرگز

یه دعا میکنم بلند بگو آمین !

خدایا تو این ایام دم عیدی صورت هیچ جوونی جوش نزنه :|

من از فردا نمیام چیست؟

جمله ای که هر سال چند روز مونده به عید نوروز دانش آموزان به همدیگه میگن

بعد وقتی فرداش میری میبینی همشونم اومدن !

نفس باد صبا آفت جان خواهد شد

عید می آید و اجناس گران خواهد شد

قیمت میوه و شیرینی و آجیل و لباس

باز سرویس گر فک و دهان خواهد شد

همسرم چند ورق لیست به من خواهد داد

و سرا پای وجودم نگران خواهد شد

می زنم ساز مخالف دو سه روزی اما

عاقبت هرچه که او گفت همان خواهد شد

عید ، عودتی است تا با این بازگشت دوباره

بتوانیم کمی از کاستی های خود را هر چند که بی ارزش باشند ، جبران کنیم

نوروز 1394 بر شما مبارک

عجب رسمیه رسم زمونه

خونه مون عیدا پر مهمونه

می رن مهمونا از اونا فقط

آشغالِ میوه به جا می مونه !

کجاست اون کیوی ؟ چی شد نارنگی ؟

کجا رفت اون موز ؟! خدا می دونه !

جعبه خالی ِ شیرینی هنوز

گوشه ی طاقچه پیش گلدونه

 

اس ام اس خانه تکانی , پیامک خونه تکانی , جوک های خنده دار تمیزکاری عید

پیامک این روزهای دخترها به همدیگه!

.

.

.

الهی آخرین خونه تکونی مجردیت باشه

عکس های خنده دار خانه تکانی , عکس های خنده دار خونه تکانی و عکس های خنده دار خانه تکونی

 

 

بقیه در ادامه مطلب

برای مشاهده ادامه مطلب این پست اینجا را کلیک کنید

ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺷﮑﺴﺖ ﻋﺸﻘــــــﯽ ﺧﻮﺭﺩﻩ

ﺍﻭﻣﺪﻩ ﭘﯿﺸﻢ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ :

ﻋﺸﻖ ﻭ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﻫﻤﺶ ﺩﺭﻭﻏﻪ ،

ﺩﯾﮕﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﻣﺚ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻢ ،

ﻋﺎﺷﻖ ﻧﺸﻢ ،

ﭘﺴﺖ ﺑﺎﺷﻢ ،

ﺁﺷﻐﺎﻝ ﺑﺎﺷﻢ ،

ﻋﻮﺿﯽ ﺑﺎﺷﻢ ،

ﻣﺚ ﻻﺷﺨﻮﺭﺍ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ …

ﺍﺻﻦ ﺑﺸﻢ ﯾﮑﯽ ﻣﺚ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻭ ﻫﯿﭽﯽ ﺣﺎﻟﯿﺶ ﻧﯿﺲ

ﻣﻮﻧﺪﻡ ﺩﻟﺪﺍﺭﯾﺶ ﺑﺪﻡ ﯾﺎ ﺑﺰﻧﻣﺶ ﺻﺪﺍ ﺳﮓ ﺑﺪﻩ ؟

برای مشاهده ادامه مطلب این پست اینجا را کلیک کنید

یک روز ملا نصرالدین با یکی میخواستند از یک پل رد بشوند  ملا به اون میگه بذار من اول رد بشم واگرنه همان کاری را که با نفر قبلی کردم با تو هم میکنم اون مرد میترسه و میذاره ملا اول بره بعد که به اون طرف پل میرسن اون مرد از ملا میپرسه با نفر قبلی چه کار کردی ملا میگه :هیچی اول گذاشتم اون رد بشه بعد خودم رد شدم!

روانه احساسم در دام عنکبوتی افتاد ٬ که عنکبوتش سیر است ٬ نه میتواند پرواز کند ٬ نه میتواند بمیرد  . . .

 

بقیه در ادامه مطلب
برای مشاهده ادامه مطلب این پست اینجا را کلیک کنید

به خاطر عشق خودت زنده نباش
به خاطركسي زنده باش
كه به عشق تو زنده است

 

بقیه در ادامه مطلب

برای مشاهده ادامه مطلب این پست اینجا را کلیک کنید

موضوع انشا «ازدواج را توصیف کنید»

پیش بابایی می روم و از او می پرسم: «ازدواج چیست؟»، بابایی هم گوشم را محکم می پیچاند و می گوید: «این فضولی ها به تو نیومده، هنوز دهنت بوی شیر میده، از این به بعد هم دیگه توی خیابون با دخترای همسایه ها لی لی بازی نمی کنی، ورپریده!»، متوجه حرف های بابایی و ربط آنها به سوالم نمی شوم، بابایی می پرسد: «خب حالا واسه چی می خوای بدونی ازدواج یعنی چی؟!»، در حالی که در چشمهایم اشک جمع شده است می گویم: «بابایی بهتر نیست اول دلیل سوالم رو بپرسید و بعد بکشید؟!»، بابایی با چشمانی غضب آلوده می گوید: «نخیر! از اونجایی که من سلطان خانه هستم و توی یکی از داستان ها شنیدم سلطان جنگل هم همین کار رو می کرد و ابتدا می کشید و سپس تحقیقات می کرد، در نتیجه من همین روال را ادامه خواهم ...» بابایی همانطور که داشت حرف می زد یک دفعه بیهوش روی زمین افتاد، باز هم مامانی با ملاقه سر بابا رو مورد هدف قرار داده بود، این روزها مامان به خاطر تمرین های مستمرش در روزهای آمادگی اش به سر می بره و قدرت ضربه و هدفگیری اش خیلی خوب شده، ملاقه با آنچنان سرعتی به سر بابایی اصابت کرد که با چشم مسلح هم دیده نمی شد.


بقیه داستان در ادامه مطلب

برای مشاهده ادامه مطلب این پست اینجا را کلیک کنید

غضنفر تو یک شب برف و بورانی داشته از سر زمین برمیگشته خونه، یهو میبینه یکجا کوه ریزش کرده، یک قطار هم داره ازون دور میاد! خلاصه جنگی لباساشو درمیاره و آتیش میزنه، میره اون جلو وامیسته. راننده قطاره هم که آتیشو میبینه میزنه رو ترمز و قطار وا میسته. همچین که قطار واستاد، غضنفر یک نارنجک درمیاره، میندازه زیر قطار، چهل پنجاه نفر آدم لت و پار میشن! خلاصه غضنفر رو میگیرن میبیرن بازجویی، اونجا بازجوه بهش میتوپه که: مرتیکه خر! نه به اون لباس آتیش زدنت، نه به اون نارنجک انداختنت! آخه تو چه مرگت بود؟! غضنفر میزنه زیر گریه، میگه: جناب سروان به خدا من از بچگی این دهقان فداکار و حسین فهمیده رو قاطی میکردم!!!

كنـون رزم ویـروس و رستم شنو
دگـــرها شنیــدستی این هـم شنـو
كـه اسفنـدیـارش یكـی دیسك داد
بگفتـا بــه رستم كــه ای نیكــــزاد
در این دیسك باشد یكی فایل ناب
كه بگــرفتم از سـایت افــــراسیاب
چنیــن گفت رستـم بـه اسفنـدیـار
كه مـن گشنمـه نـون سنگك بیـــار
جوابش چنین داد خنــدان طــرف
كه مـن نـون سنگك نـدارم بـه كف
برو حال می كن بدین دیسك هان !
كه هـم نـون و هـم آب باشد درآن
تهمتن روان شـد سـوی خانـه اش
شتابـان بــه دیـــدار رایــانــه اش
چـو آمـد بـه نزدیـك مین تاورش
بــزد ضــربه بـر دگمــــة پاورش
دگـر صبـر و آرام و طاقت نداشت
مران دیسك را در درایوش گذاشت
نكـرد هیـچ صبر و نـداد هیـچ لفت
یكـی لیست از روت دیسكت گـرفت
در آن دیسك دیدش یكی فایل بود
بــزد اینتـــر آنجــا و اجــرا نمــود
كز آن یك دمو شد پس از آن عیان
ابا فیلــم و مـوزیك و شرح و بیان
به ناگـه چنان سیستمش كرد هنگ
كه رستم درآن مانده مبهوت و منگ
چـو رستم دگـربـاره ریست نمود
همـی كرد هنگ و همان شد كه بود
تهمتــــن كلافـــه شـــد و داد زد
ز بخـت بــد خویش فـــریــــاد زد
چـو تهمینـه فـریاد رستـم شنــود
بیــامــد كــه لیسانس رایــانه بود
بــدو گفت رستـم همــه مشكلـش
وز آن دیسك و بــرنامة خوشگلش
چـو رستـم بـدو داد قیچی و ریش
یكـــی دیسك بوت ایبل آورد پیش
یكـی تول كیت انـدر آن دیسك بود
بـــرآورد آنـــرا و اجـــرا نمـــود
همی گشت تول كیت ، هارد اندرش
چـــو كـودك كـه گردد پی مادرش
بـه نـاگـه یكـی رمـز ویروس یافت
پــی حـذف امضـای ایشان شتافت
چـو ویــروس را نیـك بشنـاختش
مــر از بــوت سكتور بــرانداختش
یكـی ضـربـه زد بر سر تـول كیت
كـه هــر بایت آن گشت هشتاد بیت
بـه خاك انـدر افـكند ویــروس را
تهمتـن بــه رایــانــه زد بــوس را

 

گرفتم بعد عمری مدرکی چند                                     واینجانب شدم حالا مهندس !
 ندانستمکه ریزد از چپ و راست                               زپایین و از آن بالا مهندس 
 غضنفر:گاری اش را هول نمیداد                              دِ یالا هول بده یالا  مهندس !
 تقیهم چونه میزد کنج بازار                                    نمیارزه واسم والا مهندس !
  
 :بهمرد قهوه چی میگفت اصغر                                 دوتا چایی قند پهلو مهندس !
 شنیدمکودکی میگفت در ده                                       بهمردی با چپق خالو مهندس 
 زجنب دکه ای بگذشت مردی                                    صداآمد " آب آلبالو مهندس " 
 خلاصهمیخورد خون جماعت                                    همیشهبدتر از زالو مهندس !
  
 شنیدمبا تشر میگفت معمار                                       بهآن وردست حمالش مهندس !
 همینمانده که از فردا بگویند                                    بهگوساله و امثالش مهندس  !
 یهویاد سکینه کردم ای داد                                        فدایآن لب و خالش مهندس !!!
 شنیدمکه عمل کرده دماغش                                      خبرداری از احوالش مهندس؟! 
  
 شنیدمبعد تنظیمات بینی                                             بهشمیگن همه خانوم مهندس  !
 شنیدمبچه زاییده دوباره                                            بگوهشتا کمه خانوم مهندس!؟ 
 
 سرترو درد آوردم من مهندس                                   سخناز هر دری اومد مهندس 

 یکیسیگار میخواد اون سمت دکه 
 بروکه مشتری اومد مهندس!!!

تعداد صفحات : 3
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد